سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 89/12/24 | 3:52 عصر | نویسنده : مریم


ترجمه ی مجله ی ووگ شاهرخ و کاجول...
مجله ای به نام وگ که مجله مد هستش در هند برای یکی از شماره هاش از این زوج جادویی این عکسها رو درصفحات خودش گذاشت
خیلی جالبه که جایی که این عکسها انداخته شده خونه شاهرخه اسم خونه شاهرخ منت هست در مومبای خیابان بندرا که یک خونه بسیار بزرگ هستش ,و مصاحبه ای ترتیب داده که میخونیدالبته مصاحبه اش جدید نیست اما من گذاشتم.


                          


                                
                                            

مصاحبه با شاهرخ


9 سال از بازی شما با کاجول گذشته و کیمیستری ای وجود داره که همه ازش صحبت میکنند این از کجا اومده؟

من فکر میکنم که ما در پوست خودمون راحتیم ما هیجوقت سعی نکردیم همدیگه رو بهتر از دیگری نشون بدیم یعنی شکست بدیم... چیزی که در زوجها خوب کار میکنه من فکرمیکنم ما میدونیم که هرکدوممون به شخصه در صحنه ی فیلم خارق العاده هستیم... اما وقتی باهم هستیم شکست ناپذیر و بی نظیر و بی همتا میشویم. :(2
او (کاجول) کار میکنه چون ازش لذت میبره او درستکار و بیغل وغش و صمیمانه و مقدصه و معصوم هست او خیلی پر سر و صدا شیطون و خیلی زیباست ... چیزهایی که من نیستم ... من خسته کننده و غیر واقعی هستم من مردم بلا شرط رو دوست ندارم چیزی که او دوست داره!

بعد از سالها کار در این صنعت خیلی انتقاد و چاپلوسی وجود داره آیا شما در جای متفاوتی هستید؟

برای من همچنان هنوز هیجان انگیز هست بعد از 20 سال... و من دوست دارم که اولین شوتم رو صبح داشته باشم... چیزی که از من میبینید الان با ارزش ترین لحظه ی زندگی من هست و هیچ چیزی قبل از این فیلمبرداری وجود نداشت نه موفقیت نه عدم موفقیت.

چه کاری باقی مونده که شما انجامش بدید؟

من نمیدونم من هیجوقت به عدد یا جسم یا جایزه فکر نمیکنم... من همیشه باور دارم اگه تو هدف خودت رو تموم شده بدونی اون موقع رقابت هم تموم شده و تو میدونی چقدر باید انجام بدی و زمانی که بدونی چقدر باید انجامش بدی پایان ماجراست و من باور دارم که پایانی وجود نداره.6

شما همیشه به عنوان سنجش موفقیت مطرح هستید آیا شده این موضوع بر ضد شما عمل کنه؟

من معمولا تا زمانی که مردم خودشون رو با من مقایسه نکنند اوکی هستم... من ترجیح میدم که با خودم مقایسه بشم تا بگم من شماره یک هستم یا دو یا پنج... این رقابت هست من نمیدونم چه کس دیگه داره با من رقابت میکنه...این رقابت با خود آدم برای من روح بخشه... من کسی رو آزار نمیدم شاید من نتونم یه دیلواله دیگه انجام بدم اما میتونم چیزی بهتر انجام بدم... من خیلی چیزها از منتقد ها و برنامه ریزهای اون ها شنیدم اما نکته ی خنده دار این هست که اونها منو نمیشناسند... کسانی که من رو نمیشناسند بیشترین حرفها رو درباره ی من میزنند و کسانی که من رو میشناسند ساکت هستند و از من لذت میبرند.

آیا شما هرگز این گونه فکر کردید؟

بله برای همین هست که من موفق هستم6... من کاری که میخوام رو انجام میدم و اگه اشتباهی انجام بدم اونها رو آگاه میکنم...من شخص مردمی هستم که درباره ی خودش فکر میکنه... این موضوع دو بخش داره و من فکر میکنم این خوب هست که مخالف داشته باشی... من بی پروا میرم جلو و انعتافپذیرم(یعنی تغییرمیکنم) و مخالفان من کاری رو میکنند که من میخوام... این همون چیزی هست که شما و گوری همیشه بهم میگید من دو نفرهستم (دو شخصیت).

چطور خودتون رو در شکل های مختلف مثل سینما کارهای شخصی تصویر و پدر و همسر بودن وفق میدی ؟

با صداقت بگم من همون آدم هستم... من فقط فان دارم و من واقعا لذت میبرم ازش... من با مردم خوب هستم و فکر من این هست که هرکسی با من ملاقات کنه باید برگرده و فکر کنه که چه روز خوبی داشته... من دوست دارم که مردم رو خوشحال کنم.

شما همینطور به عنوان شوهر نمونه در صنعت به شمار میایید جایی که اصل حقوق ازدواج از بین میره.

من هیچوقت فکر نکردم که این یک چیز خاص باشه... برای همین هم هست که خیلی ازدواج با اهمیت هست.
ما سخت تلاش میکنیم اما چیزی که همیشه به آسونی انجام میشه قابل قبول هست... عشق همیشه موفق هست... بهترین چیزی که ما انجام میدیم هروز صبح بیدار میشیم یه فنجون چایی میخوریم و خانوادگی وقتمون رو میگذرونیم... من نمیتونم متوجه ی مهمترین وابستگی که به گوری و ازدواجم دارم بشم اگه شما از ازدواج مدام بگید واین اون چیز خاص هست.

آیا شما همونقدر که روی صحنه رومانتیک هستید در زندگی واقعی هم رومانتیک هستید؟

من بی اندازه رومانتیک هستم اما شعر نمیخونم... من کارهایی که رو صحنه میکنم رو انجام نمیدم... این حدر دادن وقت هست و همینطور پرخرجه... شما باید خیلی خالق باشید.
اگه شما بخواید در تو رستوارن شام بخورید و با نور شمع صحبت کنید پس من از رستوارن متنفرم(منظورش این هست که تو رستوران با نور شمع بخواید محیط رمانتیک بسازید)
من از اینکه برای غذا صبر کنم متنفرم... و من هیچ جایی نمیتونم با نور شمع چیزی بخونم و من غذا یا شراب خوب رو نمیشناسم... من برنامه ای برای رومانس نمیسازم.6

این اولین بار هست که شما نقش یه مرد ناتوان رو بازی میکنید در مای نیم ایز خان. چه تجربه ای دارید؟

هر فیلمی یه چالشی داره و شما قسمتی از زندگیتون رو براش میذارید... من از زمانی میترسم که هیچ قسمتی نداشته باشم که براش بذارم... اگه ما فیلمی مثل مای نیم ایز خان نسازیم پس کی بسازه؟ این یکی از بزرگترین هیت های صنعت شما خواهد شد:(2... و برای من یه اثبات بین المنلی هست من این فیل رو برای اسلام برای دنیای غربی انسانیت برای کامیابی و مهربانی هاش دوست دارم... اگر تو بتونی اینها رو تو داستان بذاری و مردم رو باهاش سرگرم کنی چه چیزی بهتر از این؟ تو کیف های گرون میخری پس میتونی فیلهای گرون هم بخری(میخنده) من دوست داریم فکر کنم که این Louis vuitton از فیلم شماست.

نظر شما درباره ی فشن چیست؟

(شلوارکهنه) من فشنیست ترین پسر تو تاریخ نژادی انسانها هستم... من 222 دست جین آبی دارم 200 تیز سفید و ژاکت مشکی... و تعداد بسیاری دستمال گردن قرمز لاولی... و خیلی بندیجهایی که گوری ازشون استفاده میکنه رو من دوست دارم... من نمیدونم چی بگم وقتی گوری نشونشون میده آنلاین و من فرداش اونها رو به رنگ مشکی و بنفش میبینم که پوشیده.

چه احساسی دارید وقتی روی کاور مجله ی ووگ عکس گرفتید؟

پسرم آرین از من متنفر میشه چون اون به من میگفت هیچوقت نباید این کارو کنم... من خوشحالم که روی کاور با کاجول هستم:(2 چون خیلی نگران هستم که به پسرم بگم... گوری روی مجله ی ووگ عکس گرفت و برای دلیل هایی پسرم از مادرش قدردانی کرد که روی کاور مجله ی ووگ بود تا اینکه من روی هر کاور مجله ای باشم.
من میترسم که واکنش او رو ببینم وقتی بهم میگه بابا چرا این کارو کردی این کاور واسه مامان بود.6

                           

Nemo آواتار ها
مصاحبه با کاجول

شما هنرپیشه ی زن برجسته ی امروز سینمای هند هستید و روی مجله ی مقدس ووگ عکس میگیرید چه احساسی در این لحظه دارید؟
من هیچوقت حاظر نبودم قبول کنم... من هرگز پیشبینی نمیکردم که صدرصد من باشم شاید یه شخص دیگه اما من نه... به من پیشنهاد شد و خدا هم ترتیب کارها رو معین کرد.
شما به این معروف هستید که به تزینات فشن و زرق و برق علاقه مند نیستید...
(میخنده) به طور اساسی من به مد و فشن بی اهمیت هستم6... من بی صبرهستم واین چیزها منو آزار میده (منظورش آرایش و فشن هست)
شما فکر میکنید اینکه برخی از مردم آرزو دارند که به شکلهای خاص(یعنی فشن و...) باشند بیهوده هست؟

هرشکلی که هستی مستطیل مثلث دایره مربع... تو نیاز داری تا خودت رو تو آیینه ببینی و دوست داشته باشی:(2...آرزو به اینکه بهتر بشی خوبه اما نه اینکه در حین حال خجالت هم بکشی... اگه احساس میکنی زیبا هستی همونطور بازی کن و میتونی همه رو متقاعد کنی.
شما در اوج مشهوریت ازدواج کردید و هردو (زندگی و هنرپیشگی) رو اداره میکنید چه طور این کار رو انجام میدهید؟
من برای ازدواج آماده بودم... من 10 سال کار کرده بودم من میخواستم که خانواده تشکیل بدم... و بله حرفه ی کاریم... من میزان رو باور دارم هرچیزی باید این رو داشته باشه... خوردن نوشیدن و خانواده... هر نمود خصوصی شما هم این رو میخواد که تراز داشته باشد.

                       

چقدر دشوار بود که با یک بازیگر ازواج کنید؟

این آسون بود چون خودم هم بازیگر بودم من خودم هم جزعی از این حرفه بودم و باطن این شغل رو میدونستم من میفهمیدم وقتی از سر 40 روز فیلمبرداری برمیگردی خونه چه حالی داری اوه خدای من من نمیخوام خونه ام رو ترک کنم من نمیخوام برم شام بخورم یا هر کار دیگه ای... من فقط میخوام روی تختم بشینم و به دیوار خیره بشم. 6

اما از اینکه شوهر شما با زیباترین زن هند کار کنه نگران(نا امن) نبودید؟

این به اطمینان شما از ازدواجتون بستگی داره اینکه چه چیزی رو شوهر شما بهتون ثابت کرده... و همینطور هرطوری که شما به خودتون احترام میذارید و اینکه چقدر قوت قلب دارید که کارهای درست انجام میدهید. من باور دارم که خیانت خیلی کارها با ازدواج میکنه پس به سومین پارتی نگاه نکن! این چیزی هست که بهت ضربه میزنه.

قبل از اینکه از این موضوع بیرون بیایم حرفهای زیادی درباره ی خیانت و از بین رفتن عرف ازدواج وجود داره... آیا شما فکر میکنید این تاسس قضایی بنا به ترس از بین میره؟

من به واقعا(به درستی) فکر میکنم ازدواج عالی و شگفت آوره... اون هراس و روحانی هست... برای کسانی که ایمانشون رو گم کردند... وقتی شما جلوی آتش میایستید و هفت دور قسم میخورید که با شخصی که ازدواج میکنید در سختی و مشکلات همراه هستید این عهد و پیمان هست... شما باید اینقدر ایمانتون قوی و کامل باشه که نتونند شما رو پایین بیارن... اونها باید طوری باشند که تو که ایمان داری بهش نگاه کنی... تو نمیتونی با کسی ازدواج کنی که براش احترام قایل نباشی و روزی که احترامت رو از دست بدی اون وقتی هست که رابطه ی شما هم تموم شده.
                                

شما رابطه ی خودتون رو در این صنعت دارید و اداره میکنید و همینطور دنیای (هنری) خودتون هم جدا نگه میدارید. آجی در این باره چه احساسی داره؟
من باور دارم که هر رابطه ای جداگانه هست رابطه ی ما خیلی متفاوت هست با رابطه ای که من با مانیش مالهوترا یا شاهرخ دارم... من نمیبینم که شوهرم من رو مجبور کنه تا با دوستهاش باشم و منم همینطور... این خیلی هست که یه مرد قبول کنه همسرش همون باشه که قبل از ازدواج بوده و نخواد یه همسر عالی در قالب او چیزی که میخواد باشه.
من به اون همه ی حق رو میدم... این خیلی برای اون بوده که گذاشت من کار کنم درحالی که بچه داشتیم و این برای من خیلی با اهمیت بود...من آماده نبودم تا با کسی بیرون از زندگیم کار کنم... مادرم و خواهرم پایه ی من بودن... کسانی که به من کمک کردن من کسی باشم که الان هستم.
مردم درباره ی کیمیستری شما و شاهرخ صحبت میکنند و پیوند احترام دوطرفه ای که بینتون وجود داره. همینطوره؟

(بله)وجود داره... من به او عمیقا احترام میذارم... من فکر میکنم او یکی از بهترین بازیگر خارق العاده ای هست که ما داریم:(2... من فکر میکنم نکته ی خاص اون این هست که شاهرخ خودش رو میفهمه او یه انسان بزرگ هست او به من خیلی چیزها چه درباره ی بازیگری چه درباره ی زندگی شخصی یاد داده و من وقتی برمیگردم و به حرفهایی که بهم گفته بود نگاه میکنم میفهمم که او در خیلی از موارد درست گفته.
شما گفتید که شاهرخ تنها بازیگری هست که با او احساس امنیت میکنید؟

اوه بله شما میدونید او کار رو آسون میکنه و هر کاری لازم باشه انجام میده تا شما خوب به نظر برسید 6و همینطور خودش رو خوب نشون میده6... وقتی به شما نگاه میکنه کار براتون آسون میشه و این چیزی هست که او رو یکی از بهترین ها کرده.
شما دوتا باهم اومدید... شاهرخ بازیگر رو با شاهرخ امروز مقایسه کنید.

آیا تغییر زیادی وجود داره؟

او خیلی بی تجربه بود در اون زمان... او فکر داشت او نظریه های واضح ای رو چیزها داشت اما من بازی ای که باهاشون میکرد رو خیلی نمیشناختم... اما حالا او خیلی خوب روی اونها بازی میکنه و خوب اون اندیشه های اولیه اش (گذشته ای) رو که داشته رو ادامه میده... قصد من این نیست که بگم شاهرخ امروز بهتر هست... من فکر میکنم عقیده ی او تغییر کرده (میخنده) اوایل بازی میکردن وقتی صحنه ی فیلمبرداری خیلی پرفکت ساخته میشد من فکر میکنم این باید پایین بیاد و بیشتر تراز باشه... من فکر میکنم این متفاوت ترین چیزیه مثل پدر بودن.
manbaa....cinema7






  • آنکولوژی
  • مکس دی ال
  • کارت شارژ همراه اول
  • کدهای جاوا وبلاگ

    قالب وبلاگ

  • کد نمایش افراد آنلاین

  • نایت نما



    کد کج شدن تصاویر

    しゃぼんハート